خواب چشم هایت را دیده ام
یک سیاهی محض
بی سر وته
عمیق
من در دریای سیاه چشمان تو مدام غرق میشوم(آریسیا)
نمیدانم در نبود تو عقربه ها چه کفشی به پا میکنند
که اینهمه دیر و کشدار و مرگ آور روی صفحه ی
ساعت قدم میزنند (آریسیا میم)